یکی از بنیادیترین ارزشها در دین اسلام، همدلی و همگرایی میان مسلمانان است؛ تا جایی که اخوّت پس از پذیرش دین و برپاداشتن احکام اسلامی، رکن دوم اسلامیّت به حساب میآید و در پارهای آیات قرآن، وظیفه دینداری و شرط رستگاری در دو اصل عبادت و اخوّت یا توحید و اتّحاد خلاصه شده است: «... أن أقیموا الدّین و لا تتفرّقوا فیه» (شوری:۱۳)؛ دین را برپا دارید و درباره آن همستیزی و تفرقه نورزید.
یا در آیهای دیگر، تقوا و همراهی با صادقان، به عنوان دو ستون تدیّن معرّفی شده است: « اتقوا الله و کونوا مع الصادقین» (توبه:۱۱۹)؛ یعنی از خدای متعال بترسید و همراه راستروان باشید. در احادیث نبوی نیز، تأکید فراوانی بر این اصل هست؛ چنانکه به عنوان نمونه پیامبر (ص) فرمودهاند: « لاتَدخُلوا الجنّةَ حتّی تؤمنوا و لاتؤمنوا حتّی تَحابّوا ...»یعنی: وارد بهشت نخواهید شد مگر این که ایمان بیاورید و دارای ایمان نخواهید شد مگر این که یکدیگر را دوست بدارید.
در پرتو این آموزهها، مسلمانان نیز دست کم به لحاظ نظری، همگرایی و همبستگی با برادران دینی و وجوب مراعات اخوّت را یک ارزش و یک تکلیف میدانند و بر فقدان یا ضعف آن تأسّف میخورند و همواره در محافل و مجالس خویش در این باره سخن میگویند؛ به رغم همه این ارزش دادنها و سخن گفتنها و آه کشیدنها، واقعیت عینی جوامع اسلامی صورت و سیرت دیگری دارد! راستی چرا این گونه است؟!
میدانیم که مسائل اجتماعی، ریشهها و عوامل گوناگونی دارند و لازم است در تطبیق یا تحلیل آنها اهتمام به مؤلفههای گوناگون یک مسئله حتماً مدّ نظر قرار گیرد. وجود بستر فکری/عاطفی مناسب، همنوایی فرهنگی و ساختار اجتماعی مناسب، از پیشزمینههای ضروری کامیابی یک طرح اجتماعی است. ضعف فرهنگ اخوّت در میان ما مسلمانان نیز علل و ابعاد متعدّد فکری، روانشناختی، جامعه شناختی و تمدّنی دارد و تحلیل جامع آن، فرصت فراختری میطلبد؛ در این نوشتار کوتاه، فقط به یکی از علل آن میپردازیم و آن بُعد فکری و نگرشی موضوع است.
مشاهده رفتار و استماع نظرات مردم و حتّی نخبگان جامعه ما نشان میدهد که غالباً شرط اتّحاد و اخوّت را یکسانی باورهای مذهبی، کلامی و سیاسی میدانند و تعدّد و تنوّع مذاهب فقهی، مکاتب کلامی و احزاب سیاسی را منافی برادری و از عوامل افتراق امّت اسلامی میپندارند و این تصوّر را در قالب گلههای آرام، نقدهای دریغآمیز و حتّی نفی صریح ابراز میدارند. یادم هست چند سال پیش، معلّمی جوان پیش از نماز جمعه در خطابهای سوزناک و آمیخته با تأسّفنماییهای مکرّر، از تعدّد اسلامها و وجود انواع اندیشهها و گروههای منتسب به اسلام در شهر خویش گله میکرد و همگان را فرا میخواند که همچون سلف صالح، همه همفکر و همرأی باشند!
این در حالی است کاملاً برعکس تصوّر سادهانگارانه رایج، نفی تعدّد اندیشهها و اخوّت را در یکسانسازی باورها جُستن، خود زمینهساز واگرایی و عامل گستردهتر شدن شکافهاست؛ تاریخ اندیشهها نشان میدهد که تحت تأثیر انواع عوامل معرفتی و غیر معرفتی، فرایند معرفت بشر همواره فراوردههای گوناگونی داشته است و یکسانی فهمها نه ممکن است و نه مطلوب. محدودیّتهای متنی و زبانی، تفاوتهای فردی، تکاملپذیری عقل و علوم، گوناگونی بستر رشد متفکّران و مفسّران، سطح و عمق فرهنگ رایج، تفاوت انتظارات و پیشفرضها و عوامل دیگری از این دست، امید به یگانگی برداشتها و فهمها را با یأس مواجه میسازد؛ اگر تأثیر رذائل اخلاقی همچون تعصّب، فقدان یا ضعف تمایل به درک چیستی و دلایل باورهای مخالف، ترس، طمع، تحریف عبارات و ... را نیز به محدودیّتهای منطقی بیفزاییم، آن وقت دشواری مسئله چندین برابر خواهد شد. تفاوت نظرات و مذاهب اُسوههای تقوا و پرهیزکاری، واقعیتی بینقاب است که طبیعی بودن تضاد اندیشهها و نادرستی جست و جوی اتّحاد در وحدت فکری و مذهبی را آشکارا فریاد میکشد. البته قول به تعدّد برداشتها به معنای نسبیگرایی مابعدالطبیعی و نیز، یکسانی اعتبار آن برداشتها نیست و باب احتمال خطا و صواب و رجحان یکی بر دیگری همواره باز است.
گذشته از امتناع منطقی وحدت فکری و یکساناندیشی، فرایند پذیرش یا وازنش یک اندیشه نیز فرایندی پیچیده بوده و کافی دانستنن اعتبار یک رأی برای مقبولیت و رواج آن، تصوّری ناسنجیده و ناپخته است؛ زیرا وضوح یا مبهم بودن یک اندیشه و قوّت یا ضعف دلایل در نظر اشخاص، یک موضوع روانشناختی است و کاملاً محتمل و آزموده است که یک اندیشه واحد، برای فردی واضح و برای فردی دیگر، مبهم و پیچیده باشد؛ همچنین ممکن است یک دلیل، صرف نظر از اعتبار ذاتیاش، برای شخصی قانعکننده و برای دیگری ناکافی و ناپذیرفتنی باشد؛ زیرا نوع دلایل مقبول و میزان قانعکنندگی آنها تا حدّ زیادی بستگی به وضع روانی افراد دارد و یک سبک زندگی، ممکن است برخی دلایل و اندیشهها را مؤثّر و واضح و برخی دیگر را ناتوان و مبهم سازد؛ اینکه امروز وزارت ارشاد، ناشران را موظف میکند که عبارت: «بر اساس دیدگاه و منابع اهل تسنن» را بر روی جلد کتابهای اهل سنت درج کنند، مؤیّد همین نظر است؛ زیرا در فضای خاصّ جامعه ما، خوانندگان شیعه حتی پیش از مطالعه و سنجش محتوای این کتابها، تحت تأثیر پیشداوریهای رایج، اعتبار نویسنده و آرایش را مخدوش میدانند و البته، در میان اهل سنّت نیز چنین است.
وقتی یکسانی فهمها امکان منطقی ندارد و مقبولیت آن فهمها در اجتماع نیز، متأثّر از انواع علل و عوامل فردی و اجتماعی است، مبارزه ذهنی/عاطفی یا سیاسی/اجتماعی با تنوّع اندیشهها و تعدّد مذاهب و احزاب نیز، خلاف سرشت فردی و جمعی انسانها و در نتیجه، بحرانزا و عامل همستیزی و چندپارگی جامعه خواهد بود؛ لذا لازمه ژرفاندیشی و واقعگرایی، پذیرش واقعیّت کثرت اندیشهها و برداشتها و قبول تنوّع مذاهب و احزاب مبتنی بر آنهاست. راست است که به دلالت تاریخ و جامعهشناسی، این تنوّعهای طبیعی گاه برای مقاصد هویّتی و سیاسی، استخدام شدهاند و ترجمهای مذهبی و حزبی از کشاکشهای دنیاوی و سیاسی به بازار عرضه شده است؛ امّا این را نباید لازمه منطقی دگراندیشی و دگرباشی دانست؛ واقعیت آن است که جامعه بشری، چنان است که معمولاً خیر ناب در آن کمتر یافته میشود و با دخالت همین بشر گوشتین و ناطق، اندیشهها و مکاتب و دستاوردهای فرهنگی و تمدّنی، معمولاً منشأ برخی پیامدهای نامطلوب نیز میشوند و با زبان پزشکی، داروهای فکری و اصلاحی عوارضی نیز به دنبال خواهند داشت که صد البته باید همواره باید برای کاهش و زدایش آنها اهتمام ورزید. امّا اگر تحت تأثیر سادهانگاری و خوشباوری، اخوّت را در منع دگراندیشی فکری و سازمانی بجوییم، طرح کارا امّا زیان آور« منع ازدواج برای کنترل طلاق » را اجرا کردهایم!
از سوی دیگر، برادری و همدلی یک موضوع روانشناختی است نه معرفتشناختی؛ میشود در عین تفاوت و حتی تضادّ فکری، یکدیگر را دوست داشت و لازمه همدلی و همزیستی، همسانی مذهبی و همحزبی بودن نیست. تلازم تحزّب و تعصّب و همراهی تمذهب و تنفّر، یک تلازم روانی و همراهی کاذب است که عاری از واقعیت و محروم از تأیید منطق بوده و ریشه در عواملی چون کاستیهای شخصیّتی، ضعف مدنی، پرورش یافتن در محیطهای بسته، القائات خانواده و جامعه، تلقینهای مدارس و احزاب و حکومتها و ... دارد؛ میتوان شافعیوار برخلاف استاد خویش، استحسان را از لیست منابع فقاهت حذف کرد و حتّی آن را بدعت نامید و در عین حال، امام مالک قائل به استحسان را از ژرفای جان دوست داشت و در سوگ او، اشک سیلآسا بر دامان فروتنی ریخت! میتوان همچون امام احمد شاگرد شافعی بود و در عین وازنش برخی آرای استاد، دعا در صبحگاهان برای سربلندی و بهشتی بودن او را تعهّد دائمی خویش قرار داد و ...!
آنچه مذموم و خلاف اخوّت است، نه اختلاف عقلها بلکه اختلاف دلهاست! و چنین نیست که لازمه دگراندیشی، همستیزی و دعوا باشد؛ نه تعصّب میوه طبیعی درخت دگرباشی است و نه نزاع، فرزند مشروع دگراندیشی؛ عقل و دل محرم یکدیگرند و فقط آنکه مانند دلّالهای رسوا، این دو محرم را به زنا کشانده باشد، فرزند نامشروعی چون تعصّب و ستیزهگری در دامان خواهد داشت!
نظرات
ناشناس
12 اردیبهشت 1390 - 11:24متن خیلی جالبی بود دست شما درد نکند. اما دوستانی که نظر می نویسند لطف کنند فارسی بنویسند زیرا سایت متعلق به همه است و اگر مطلب مفید است همه بتوانند استفاده ببرند. خواهشمند است سعی کنید مطالب را فارسی بنویسید تا برادران غیر کرد شما هم از مطالب بهره ببرند با تشکر
ناشناس
18 اردیبهشت 1390 - 11:24موفق باشید دوست من دوستی که تورادرمسجدمحمدیه تالش توراقشنگ دیدوتواورانگاه کردی ولی هرگزندیداش
ناشناس
23 اردیبهشت 1390 - 11:31سلام بر شما،بسیار ممنونم! به رغم آن چه نوشته اید،من به بزرگی و عیب شویی شما امیدوارم که مؤمن،عذرپذیر است و خطاپوش! ارادت مرا اکنون و از دور بپذیرید که جوشش دلها فریاد می کشد در آیین محبت،جغرافیا دروغ تاریخ است!
ناشناس
18 اردیبهشت 1390 - 11:31سلام استادروشن فکر و دوست دانایم. ازمقاله جالب ودقیق جناب عالی فیض بردم واقعا همدلی از هم زبانی بهتر است به امید ان روز دعاگوی شما عبدالرحیم لطفی
ناشناس
23 اردیبهشت 1390 - 11:33علیکم السلام و رحمة الله ممنونم آقای لطفی عزیز،هر چند لطف فرمودن ملکه شماست و لطفی هم بی دلیل صفتتان نشده،اما بهره مندی از لطف و دعای شما مایه فخر و شادی من است! سربلند و کامروا بمانید!
ناشناس
09 اردیبهشت 1390 - 11:17کاک جهلیل دستت نهێشێ، له خاڵت داوه!
ناشناس
13 اردیبهشت 1390 - 11:22به قوربانت بم کاکه/داده گیان،سه رت نه ئیشی! (جه لیل)
ناشناس
13 اردیبهشت 1390 - 11:21با سلام به نظر من این موضوع از بیشتر موضوعات دیگر وبلاگ مهمتر بود و شایسته بود توجه بیشتری به آن میشد. شکی نیست که اختلاف احزاب اسلامی در دهه اخیر از مهمترین مشکلات آنان بوده است و هر چند مقالات و کتابهایی در این زمینه نوشته شده اما هر کدام از احزاب همچنان و غیر مستقیم خود را بر حق میدانند و صرفا نقطه ضعف سایر برادرن را برجسته می کنند. کاک جلیل حرف شما درست اما بیشتر برای آنهایی که اهل تحقیق اند. برای بیشتر مردم عمل و نگرش رهبران احزاب مهم است و بهتر بود در مقاله قلم را توجه سطوح بالایی فکری و رهبری در احزاب نیز می کردید که با تغییر در برنامه و اصول خود فکری به حال وضعیت موجود کنند. آیا تا حالا همایشی و یا جلسه ای باحضور همه احزاب در این زمینه اشته ایم؟ آیا در برنامه های تربیتی احزاب سرفصلی برای این مهم تعریف شده است ؟ آیا کتب و آثار شخصیت های سایر حزاب را در کتابخانه خود داریم؟ یا خواندنشان ا م نهی می کنیم. در کل مشکل در کنار علت شناسی ، راهکارهای عملی می طلبد که شروع کننده آن باید رهبران احزاب باشند. از نظر قرآن مهم ترین دلیل این قضیه بغی می باشد که بهتر است از این منظر هم به قضیه نگاه شود. وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ با تشکر مجدد
ناشناس
09 اردیبهشت 1390 - 11:16ئینکارى هەبوونى سەلەفییەکان بە چ مەبەستێک و بۆ کام بەرژەوندى؟ 26 Apr 2011 عارف شێخ ئەحمەدى بەشى یەکەم: کورتە باسێک دەربارەى چۆنیەتى درووستبوونى سەلەفییەکان بە بەدواداچوونى ڕووداوەکانى ئەم دواییانە لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان و لێکدانەوەى گوتارى کاربەدەستانى کۆمارى ئیسلامى، سەبارەت بە تەقینەوەکانى شارى سنە ، هاوکاتیش دەرکەوتنى ڕاستییەکان لە بوونى ڕەوتى سەلەفییەت و چۆنیەتى درووستبوون و جێگە و پێگەیان لە ئێستادا ، بە پێویستم زانى کۆمەڵێک زانیارى بخەمە بەر دیدى خوێنەر و بیسەرى ئەم بەشە لە ڕووداوەکان. کۆمارى ئیسلامى لە هاتنەسەرکاریەوە جیا لە کێشەى نەتەوەیى لەتەک گەلى کورد لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان ، هاوکات لە ڕووى بیرتەسکى و خوێندنەوەى ئەو حەقیقەتەى کە بەشێکى زۆر لە کوردستانیان ، باوەڕمەندانى ئەهلى سوونەت و جەماعەتن ، وەک بەشێک لە مانیفێستى سیاسى خۆى تەقییەى "دووڕوویى" لەگەڵ کردوو و خستییە ناو ڕیزى پلان و سیاسەتگەلى داپڵۆسێنەرانەى خۆیەوە. مەرحوومى "ئەحمەد موفتى زادە " ، کە بنیاتنەرى فکرییەتى "مەکتەب ئەلقورئان" بوو لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان ، سەرەتا و پێش هاتنە سەرکارى سیستەمى ئیسلامى – ویلایەتى لە ئێران ، لە کۆڕ و کۆبوونەوە و زۆربەى گوتارەکانیدا ، پشتیوانى کردووە لە دامەزراندنى دەسەڵاتێکى شووڕائى - ئیسلامى لە ئێران و کوردستانى داگیرکراویش، بەڵام دواتر کە بیرۆکەى ویلایەتى فەقێ دەزانێ ، نەتەنیا دەبێتە ڕەخنەگر ، بەڵکوو بە شێوەیەکى گوماناوى لە زیندان ، وەک زۆربەى کەسایەتییە ڕخنەگر و هەڵسووڕاوەکانى سیاسى و ئایینى دیکە ، لە لایەن کاربەدەستانى ڕەژیمى ئاخوندەکانەوە ، لە ناو دەبرێت. ساڵانێک بوو جیاواز لە بزووتنەوەى نەتەوەیى و ڕەوتى چەپ و مارکسیستى لە کوردستان ، لایەنگرانى کاک ئەحمەد موفتى زادە ، بەشێک بوون لەو کەسانەى کە ڕەژیم وەکوو هەمیشە دووڕوویانە مامەڵەى لەگەڵ دەکردن ، تا ئەو جێگەیەى بە نهێنى لە لەتبوون و ئینشعابى باوەڕى ناو مەکتەبیەکان پشتیوانى دەکرد و باڵى ناسراو بە "سەعدى قوڕەیشى" کە لە شێوازى خۆیەوە نزیکتر بوون ، لە بەرانبەر باڵى "مەلا حەسەن ئەمینى" بە هێزى دەکردن و مەجالى قسە و خۆنواندنى پێدەدان ، ڕێک لە ئێستاشدا ئەو ڕەفتارە دووڕوویانەیە لەگەڵ کەسایەتییە ئایینیە سەربەخۆکان و ئەوانەى بە ڕەوتى سەلەفى و دواتر بە ناوى سەلەفى-جیهادى کەوتنە جمووجۆڵ ، دووپاتدەکاتەوە. هەر بۆیە دەمەوێت لێرەدا بە وردى باسى چۆنیەتى درووستبوونى ڕەوتى سەلەفى لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان بکەم . مانگى خەرمانانى ساڵى 1376ى هەتاوى، ژومارەیەک لە مامۆستایانى ئایینى بۆ یەکەم جار بە شێوەیەکى گشتى ، چوونە حەوزەى عیلمییەى ئەهلى سوونەت لە شارەکانى کەراچى و ئیسلام ئاباد لە وڵاتى پاکستان ، ئەگەرچى زۆر لەمێژە بوو قوتابیانى ئایینى کوردى ڕۆژهەڵات ، لەم وڵاتە بوونیان هەبوو، بۆ وێنە مامۆستا ئەیووب گەنجى و ژومارەیەک خوێندکارى پێشووى زانکۆى مەزاهیبى ئیسلامى تاران ، کاتێک دەراساتى خۆیان تەواو دەکەن و دواتر ڕاو سەرنج و کتێبەکانایان بڵاو دەکەنەوە و دەگەڕێنەوە ڕۆژهەڵاتى کوردستان، ئەم کۆمەڵە مامۆستایەى دواى ئەوان، ئەوە تازە دەیانهەوێت بچن و خوێندنى ئایینى لە پاکستان دەست پێى بکەن. ئەم ڕەوتەى ئێستا لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان سەریهەڵداوە ، بە پێچەوانەى ڕوانگەى هەندێک کەس و لایەن ، هیچ پەیوەندییەکی بە ئەنسار و ئەلقاعیدە و موجاهیدینى بەلووچ و فەداییانى کشمیرەوە نیە ، یەکەم جار لە سەر دەستى مەجمووعەیەک ڕۆشنبیرى ئایینى کورد کە خەڵکى ڕۆژهەڵاتى کوردستان بوون ، درووست کران و کەسانى دیکەش وەکوو ، مەولەوى عەبدولسەتار ئیمام جەماعەتى مزگەوتى مەکى و مەولەوى عەبدولحەمید ، ئیمام جەماعەتى مزگەوتى گشتى ئەهلى سوونەت لە شارى زاهیدان لە بەلووچستان و کۆمەڵێک مەلاى توندڕەوى دیکە ، پشتیوانیان لێکردن ، بە گشتى کرانەوەى ئەو دووکانانەى کە لە سەردەمى سەرۆک کۆمارى محەمەد خاتەمەى لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان ، کتێبى ئایینى و سى دى حەدیس و قورئانیان دەفرۆشت و بڵاودەکردەوە، مەبەستى تایبەتیان لەپشتەوە بوو و دواتریش ئەم ڕاستیە دەرکەوت کە بەرنامەى ناسراوى سەلەفییەکان بوو، کە بریتى بوو لەوەى " لە بازاڕەوە مرۆڤ بۆ مزگەوت بردن ، نەوەک لە مزگەوتەوە خەڵکى ڕوو بکەنەوە بازاڕ" ، ئەم پیلانەش تا ڕادەیەکى بەرچاو سەرکەوت . دواى هێرشەکانى 11 سپتامبرى 2001 و شەڕى ئەفغانستان، بە پێى ئامارى دەزگاى هەواڵگرى دەوڵەتى پاکستان و خودى هێزەکانى ئەمریکا و هاوپەیمانانى ، ڕادەگەیێندرێت کە 150 گەنجى کورد ، کە زۆربەیان خەڵکى باشوور و ڕۆژهەڵاتى کوردستانن ، لەگەڵ بزووتنەوەى تالیبان کەوتوون و ئامادەن شەڕى ئەمریکا و هاوپەیمانان بکەن ، ئەو کات زۆر کەس و لایەنى سیاسى ئەم ئامارەیان بە ناڕاست وەسف دەکرد، بەڵام ئەمە ڕاستییەکى حاشا هەڵنەگر بوو. بە خوێندنەوەى تەواویەتى ڕەوشى ئێستاى ئیسلامییەکان و سەرهەڵدانى باڵى ناسراو بە " ابن تیمیە " کە باڵى جیهادى و شەڕکەرى سەلەفییەکانە و تا ئێستاش لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان 4 ڕووداوى چەکدارى ئەنجامداوە دژ بە هێزەکانى کۆمارى ئیسلامى و هاوکات بە ئاشکرا وەئەستۆیان گرتووە و ڕایانگەیاندووە ، ئەمانە خۆى لە خۆیدا ئەم پرسیارە دێنێتە ئاراوە کە ، بۆچى کۆمارى ئیسلامى بەخێوى کردن بۆ بەگژداچوونەوەى دەسەڵاتى خۆى لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان ؟ لێرەدا بە کورتى وەڵامى ئەم پرسیارە دەدەمەوە و لە چەند خاڵى دیاریکراودا باسى دەکەم : 1. ڕەوتى سەلەفى وەک پێشتر ئاماژەم پێکرد، لە لایەن کۆمارى ئیسلامییەوە درووست نەکراوە ، بەڵام کۆمارى ئیسلامى لە سەرەتاوە ئاگادارى کار و چالاکی ئەوان بووە و زۆر جاریش مەبەستدار ، چاوى لە هەندێ کار و کرداریان پۆشیوە و زۆرتر لەو کەسانە درووست بووە کە دژایەتى سیستەمى ویلایەتى ئاخوندەکان دەکەن ، هەروەها ئەو گەنج و لاوانەى بە هۆى هەژارى بنەماڵەوە ، جێگە و پێگەى کۆمەڵایەتییان ، قەراخ شارەکانە و بە گشتى دانیشتوانى بێ مافى کۆمەڵگە لە خۆ دەگرێت. 2. بیرمان نەچێت یەکێک لە ئەرکەکانى "مجمع جهانى تقریب اسلامى" کە بنکەى سەرکى لە شارى تاران و زانکۆیەکى بەم ناوە لە شەقامى فەلەستین (کاخى پێشوو )ى پێتەختى ئێران هەیە ، بۆ ئاشتکردنەوەى لاوانى توندڕەوى ئایینى کورد لەگەڵ شیعەى ویلایەتی بووە ، کەوابوو کۆمارى ئیسلامى وەک پەندى کوردى دەڵێت :"لێشدەدا و هاواریش دەکات". 3. ڕەوتى سەلەفى لە سەردەمى سەرۆک کۆمارى محەمەد خاتەمى ، بۆ بێ هێزکردنى مەکتەبیەکان لە کوردستان ، لە زۆر بواردا دەستیان ئاواڵەکرا و تا ئیمکانیان هەبوو و توانیان لە شار و گوندکانى کوردستان بانگەشە و پەروەردەیان کرد و وەک دەبینین کۆمارى ئیسلامیش دواتر کوشتنى چەند مامۆستاى سەر بە باوەڕى مەکتەبى و چەند دادوەرى دادگا و کۆنە پاسدار ، دەخاتە ئەستۆى ئەوان. 4. یەکەم جار کۆمارى ئیسلامى لە ناوچەى موکریان ، بۆى دەرکەوت خەریکە ئەم حاڵەتە "نە شەڕ و نە ئاشتییەى نێوان خۆى و سەلەفییەکان"ى لە کۆنترۆڵ دەردەچێت ، هەر بۆیە کەوتە گرتنیان و یەکەم جار لە شارى بۆکان و سنە چەند کەسى لێ دەستگیر کردن ، ئەوانیش باڵى چەکداریان خستە گڕ و" مەلا محەمەد شێخولئیسلام و مامۆستا بورهان عالى " لەگەڵ چەند کەسى دیکەیان تیرۆر کرد و ڕایانگەیاند چیدى تاقەتیان نەماوە مامەڵەی ناڕەوایان لەگەڵ بکرێت. 5. دواى دەستگیرکردنى مامۆستا "ئەیووب گەنجى" بوو کە باڵى "ابن تیمیە" ، بۆ زەربەوەشاندن لە کۆمارى ئیسلامى کەوتە چالاکى و چەند کەسیان لە شارى بۆکان لە کاتى تەقینەوەى "تەلارى ڕازاوە" و بنکەى فەرماندەیى سوپاى پاسدارنى بۆکان دەستگیر و بێ سەرو شوێن کران. 6. لە ئێستادا کۆمارى ئیسلامى ، کۆنترۆڵى وەزعەکەى لە دەست دەرچووە و ناچارە کە دان بە بوونى ڕەوتى سەلەفى – جیهادى لە ڕۆژهەڵاتى کوردستاندا بنێت. سەلەفییەکان ، لە شارى بۆکان و ناوچەى سەرشیوى سەقز و سنە و ناوچەى هەورامان ، هێزى گەورەیان هەیە و لە کاتى پێویستدا نەبێت ، لە چوارچێوەى ئایینى و ناو مزگەوتدا ، زیاتر خۆیان دەرناخەن و بە شێوەیەکى نهێنى خەریکى خۆ پەروەردەکردن و بە هێزکردنى خۆیانن، کەوابوو ئەگەر بمانەوێت حەقیقەت بزانین ، دەبێ بڵێین ئەوە سەلەفییەکان بوونیان هەیە و شەڕیش دەکەن و لە داهاتوویەکى نزیکدا ڕاگەیاندنى بەهێزیش دادەمەزرێنن و خەڵکانێکى دەوڵمەندى ڕۆژهەڵاتى کوردستان کە لە وڵاتانى کەنداو ، خاوەن سەرمایە و کۆمپانیان و بە بیرۆکەکەیان قەناعەتیان هێناوە یارمەتى ماڵیان دەکەن ، وەک خۆیان لە هەندێک شوێن باسى دامەزراندنى کەناڵى ئاسمانى دەکەن. بەشى دووهەم: بەڵام بۆ هەندێک کەس و لایەن ئینکارى لە بوونیان دەکەن؟ بۆ وەڵامدانەوى ئەم هەڵوێستە ، کە زۆرتر ئۆپۆزسیۆنى سیاسى کورد لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان پشتیوانى لێدەکەن ، باشتروایە ئەم چەند خاڵە بخەمە بەر باس بکەم: 1. کەس لارى لەو بۆچوونە نیە کە کۆمارى ئیسلامى بە پێى هەڵسووکەوتى لە لەڕابردوودا و ئێستاشى لەگەڵ بێت ، پشتیوانى زۆر گرووپ و لایەنى ئیسلامى دەکات و ئەم حاڵەتە لە کوردستانى باشوور و ڕۆژهەڵاتیش سرووشتیە بۆ کارەبەدەستانى سەرەڕۆى کۆمارى ئیسلامى ، چونکە ئاخوندەکان لایان وایە نزیکترین هێز لە خۆیانەوە ئیسلامییەکانى کوردستانن ، بەو پەڕى جیاوازى باوەڕی و تەفسیرى ئایینەوە. 2. کاتێک خودى نوێنەرى عەلى خامنەى – ڕیبەرى کۆمارى ئیسلامى لە پارێزگاى سنە ، دان بەو ڕاستییەدا دەنێت کە 90% مامۆستایانى ئایینى و کەسایەتیە مەزهەبییەکانى ڕۆژهەڵاتى کوردستان ، ناویان لە ڕیزى هێزەکانى بەسیجى سوپاى پاسداراندا تۆمار کراوە ، ئیدى پێویست بەوە ناکات ، هەموو ڕۆژێک بیکەینە بنێشتە خۆشەى زارمان و ئەمە دووپات بکەینەوە کە ئیسلامییەکان لە سەرەتادا لە لایەن کۆمارى ئیسلامییەوە یارمەتى دراون. 3. هێزە کۆن و تەمەن درێژەکانى ئۆپۆزسیۆن ، ساڵانێکیش ڕەوتى " مەکتەب ئەلقورئان"ى مەرحوومى ئەحمەد موفتى زادە- یان بە گوێى لەمست و جاشى کۆمارى ئیسلامى ناو لێدەبرد و خۆیان لە زۆر حەقیقەتى حاشا هەڵنەگرى دیکە دەشاردەوە و لە ئێستادا ەەر ئەم مژارە بەربینگى پێ گرتوون ، دیارە بەو زانست و مەعلووماتەى ئەوانەوە ، زیاتر لەوە قسە ناکرێت و دەیانەوێت لە هەمبەر سەلەفییەکانیش بە گوتارى چەواشەکارانە و ناشایستەى " ئینکار " بچنە پێشەوە کە جگە لە زەر و زیان بە باوەڕمەندانى ئایینى لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان و تاکەکانى کۆمەڵگە ، هیچ بەرژەوندییەک ناپارێزێت ، وادەکات کە کەس جیاوازى لە نێوان دەستى تیرۆرى کۆمارى ئیسلامى و زەبر وەشاندنى هێزى نیزامى ئۆپۆزسیۆنى کورد و باڵى جیهادى سەلەفییەکان نەزانێت. 4. باشتر وایە ، بە خوێندنەوەیەکى واقعبیانانە و بینینى سەرخان و ژێرخانى ئیسلامییەکان لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان ، لە ڕووى هەواى ناو زگمانەوە هەڵبەستى ناڕەوا و دوور لە ڕاستى نەڵێین و بازاڕ و دووکانى سیاسەت گەرم نەکەین ، ئەگەر حیزبایەتى بازاڕێکى خاوێن بێت و لە سەر بنەماى یەکدى قەبووڵکردن بێت ، بە سەلفییەکان و ئەوانەى دواى ئەوانیش کز نابێت کە وابوو نەبینین و ئینکارکردنی سەلەفییەکان لە بەر بازاڕگەرمى بۆ کێیە؟. 5. جێگە و پێگەى سەلەفییە ئیسلامییەکان و خەلەفییە سکۆلار و عیلمانییەکان لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان ، بە جوانى دیارە و خەڵکى کوردستان خۆیان باشتر دەزانن چلۆن هەڵسووکەوتیان لەگەڵ بکەن و سیناریۆکانى داگیرکەرى کۆمارى ئیسلامى و گوێ لە مستەکانیشى ، لە ڕووى خوێندنەوەى واقیعى ڕووداوەکان و بە بیرى سەردەمیانەوە لێکدەدەنەوە و ڕایانوایە کە " سیاسەتى ئینکار " ، هیچ چارەسەرێکى گونجاو نییە بەرانبەر بە ڕەوتى سەلەفی –جیهادى لە ڕۆژهەڵاتى کوردستان.